habeşi - حبشی
habeşi - حبشی maddesi sözlük listesi
حبشی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ بَ شی ی ] (اِ) قسمی طعام و
بعضی گویند آش سماق است :
چند از ین آش ترش نزد من آری همه روز
سالها شد که بداغ حبشی ام بیمار.
بسحاق اطعمه.
بعضی گویند آش سماق است :
چند از ین آش ترش نزد من آری همه روز
سالها شد که بداغ حبشی ام بیمار.
بسحاق اطعمه.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ بَ شی ی ] (ص نسبی) منسوب
به حبشه. یکی از مردم حبشه. مردی از
حبشه. سمعانی گوید: هذه النسبة الی الحبشة
و هی بلاد معروفة، ملکها النجاشی الذی اسلم
بالنبی(ص) و هاجر اصحابه الیه حتی هاجر
...
به حبشه. یکی از مردم حبشه. مردی از
حبشه. سمعانی گوید: هذه النسبة الی الحبشة
و هی بلاد معروفة، ملکها النجاشی الذی اسلم
بالنبی(ص) و هاجر اصحابه الیه حتی هاجر
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ شی ی ] (اِخ) سمعانی گوید:
هکذا قیل بعض الحفاظ و هو ابومحمدالاصلی
فی کتاب الصحیح للبخاری و هو منسوب
الی الحبش ایضاً لانه یقال فی اللغة حُبش و
حَبش کما یقال عُجم و عَجم و عُرب و عَرَب ...
هکذا قیل بعض الحفاظ و هو ابومحمدالاصلی
فی کتاب الصحیح للبخاری و هو منسوب
الی الحبش ایضاً لانه یقال فی اللغة حُبش و
حَبش کما یقال عُجم و عَجم و عُرب و عَرَب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ بَ ] (اِخ) یک تیره از
بیست ویک تیرهٔ سکنهٔ کردمحله. رجوع به
سفرنامهٔ استرآباد و مازندران رابینو ص ۷۰
شود.
بیست ویک تیرهٔ سکنهٔ کردمحله. رجوع به
سفرنامهٔ استرآباد و مازندران رابینو ص ۷۰
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان
مشکین شهر. ۱۸ هزارگزی باختر
مشکین شهر. ۱۰۰۰گزی شوسهٔ مشکین شهر
به اهر. جلگه، معتدل. سکنه ۱۵۷ تن، شیعه.
آب آن از مشکین چائی، محصول آنجا غلات،
حبوبات، پنبه و ...
مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان
مشکین شهر. ۱۸ هزارگزی باختر
مشکین شهر. ۱۰۰۰گزی شوسهٔ مشکین شهر
به اهر. جلگه، معتدل. سکنه ۱۵۷ تن، شیعه.
آب آن از مشکین چائی، محصول آنجا غلات،
حبوبات، پنبه و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان قطور
بخش شهرستان خوی ۵/۴۶ هزارگزی
جنوب باختری خوی، ۳ هزارگزی شمال
ارابه رو قطور به خوی. کوهستانی، سردسیر
سالم. سکنه ۴۱۳ کردی، آب آن از رود قطور
و چشمه. محصول آنجا غلات. شغل ...
بخش شهرستان خوی ۵/۴۶ هزارگزی
جنوب باختری خوی، ۳ هزارگزی شمال
ارابه رو قطور به خوی. کوهستانی، سردسیر
سالم. سکنه ۴۱۳ کردی، آب آن از رود قطور
و چشمه. محصول آنجا غلات. شغل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان افشار
اول بخش اسدآباد شهرستان همدان
۲۴هزارگزی باختر اسدآباد، هفت هزارگزی
باختر آجین. کوهستانی، سردسیر. سکنه
۳۷۷ تن، کرد. آب آن از چشمه و رودخانهٔ
محل. محصول آنجا انگور یاقوتی، عسل،
لبنیات، شغل اهالی ...
اول بخش اسدآباد شهرستان همدان
۲۴هزارگزی باختر اسدآباد، هفت هزارگزی
باختر آجین. کوهستانی، سردسیر. سکنه
۳۷۷ تن، کرد. آب آن از چشمه و رودخانهٔ
محل. محصول آنجا انگور یاقوتی، عسل،
لبنیات، شغل اهالی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان
کرمانشاهان ۱۶ هزارگزی شمال باختر سنقر،
سه هزارگزی شمال سلیمان شاه. دامنه،
سردسیر. سکنه ۳۳۵ تن، کرد، فارسی. آب آن
از چشمه، محصول آنجا حبوبات، غلات،
تریاک، توتون. شغل ...
کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان
کرمانشاهان ۱۶ هزارگزی شمال باختر سنقر،
سه هزارگزی شمال سلیمان شاه. دامنه،
سردسیر. سکنه ۳۳۵ تن، کرد، فارسی. آب آن
از چشمه، محصول آنجا حبوبات، غلات،
تریاک، توتون. شغل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
لکستان بخش سلماس شهرستان خوی
۱۱۵۰۰ گزی خاور سلماس. تا سلماس راه
ارابه رو دارد. جلگه، معتدل مالاریائی. سکنه
۷۷۵ تن، شیعه. آب آن از رودخانهٔ زولا.
محصول آنجا غلات، حبوبات، شغل ...
لکستان بخش سلماس شهرستان خوی
۱۱۵۰۰ گزی خاور سلماس. تا سلماس راه
ارابه رو دارد. جلگه، معتدل مالاریائی. سکنه
۷۷۵ تن، شیعه. آب آن از رودخانهٔ زولا.
محصول آنجا غلات، حبوبات، شغل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ شی ی ] (اِخ) یاقوت گوید:
کوهی در پائین مکه در نعمان الاراک است،
گویند نام احابیش قریش از آن است، زیرا که
بنی مصطلق و بنی هون بن خزیمة در آنجا گرد
آمده و پیمان همکاری با قریش بستند ...
کوهی در پائین مکه در نعمان الاراک است،
گویند نام احابیش قریش از آن است، زیرا که
بنی مصطلق و بنی هون بن خزیمة در آنجا گرد
آمده و پیمان همکاری با قریش بستند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ بَ ] (اِخ) ابوعبید سکونی گوید:
حبشی کوهی است در خاور سمیراء، از آنجا
به آبی از حارث بن ثعلبة موسوم به «خوة»
روند. و دیگران گویند: حبشی به تحریک،
کوهی در بلاد بنی اسد است. و در کتاب
اصمعی آمده ...
حبشی کوهی است در خاور سمیراء، از آنجا
به آبی از حارث بن ثعلبة موسوم به «خوة»
روند. و دیگران گویند: حبشی به تحریک،
کوهی در بلاد بنی اسد است. و در کتاب
اصمعی آمده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ بَ شی ی ] (ع ص) من الوان
الخیل. رجوع به اصفر فاضح و اصفر خالص
شود. (صبح الاعشی ج ۲ ص ۱۹).
الخیل. رجوع به اصفر فاضح و اصفر خالص
شود. (صبح الاعشی ج ۲ ص ۱۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ بَ شی ی ] (اِخ) (سلاطین...) نام
سلسله ای از سلاطین بنگاله که نخستین آنها
سلطان شاهزاده باربک است (۸۹۲ هـ . ق.).
دوم، سیف الدین فیروزشاه اول (۸۹۲ هـ . ق.).
سوم، ناصرالدین محمودشاه ثانی ابن فتح شاه
(۸۹۵ ...
سلسله ای از سلاطین بنگاله که نخستین آنها
سلطان شاهزاده باربک است (۸۹۲ هـ . ق.).
دوم، سیف الدین فیروزشاه اول (۸۹۲ هـ . ق.).
سوم، ناصرالدین محمودشاه ثانی ابن فتح شاه
(۸۹۵ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ بَ شی ی ] (اِخ) ابن اسماعیل بن
عبدالرحمن بن وردان مولی عبداللََّه بن سعدبن
سرح. محدث است. و از سعیدبن ابی مریم
روایت کند.
عبدالرحمن بن وردان مولی عبداللََّه بن سعدبن
سرح. محدث است. و از سعیدبن ابی مریم
روایت کند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ ] (اِخ) ابن جنادة. شیخ طوسی
در فهرست گوید: کتابی دارد و احمدبن حسن
آن را از او روایت کرده، ظاهر این سخن آن
است که امامی باشد ولیکن حال او مجهول
است. (تنقیح المقال ج ۱ ...
در فهرست گوید: کتابی دارد و احمدبن حسن
آن را از او روایت کرده، ظاهر این سخن آن
است که امامی باشد ولیکن حال او مجهول
است. (تنقیح المقال ج ۱ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ شی ی ] (اِخ) ابن عمروبن
الربیع بن طارق. محدث است و از پدر خود
روایت کند. (سمعانی). رجوع به حبشی
ابوعمرو شود.
الربیع بن طارق. محدث است و از پدر خود
روایت کند. (سمعانی). رجوع به حبشی
ابوعمرو شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) ابن محمدبن شعیب
الشیبانی نحوی ضریر. مکنی به ابی الغنائم
النحوی الضریر. وی از اهل واسط از ناحیهٔ
معروف به افشولیة، وفات وی به ذی القعدهٔ
سال ۵۶۵ هـ . ق. است. او از افشولیة به واسط
شد و ...
الشیبانی نحوی ضریر. مکنی به ابی الغنائم
النحوی الضریر. وی از اهل واسط از ناحیهٔ
معروف به افشولیة، وفات وی به ذی القعدهٔ
سال ۵۶۵ هـ . ق. است. او از افشولیة به واسط
شد و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) ابوحرب بن ابن الحسین
ملقب به سندالدوله. ابوریحان بیرونی نام وی
را در عداد کسانی که از طرف دربار خلیفه به
لقب رسمی نائل آمده اند یاد کرده است. (آثار
الباقیة ص ۱۳۳).
ملقب به سندالدوله. ابوریحان بیرونی نام وی
را در عداد کسانی که از طرف دربار خلیفه به
لقب رسمی نائل آمده اند یاد کرده است. (آثار
الباقیة ص ۱۳۳).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ شی ی / حَ شی ی ] (اِخ)
ابوعمروبن الربیع بن طارق المصری. رجوع به
حبشی بن عمرو شود.
ابوعمروبن الربیع بن طارق المصری. رجوع به
حبشی بن عمرو شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ بَ ] (اِخ) امیر دادبک حبشی بن
آلتون تاق. جوینی گوید: و در آن وقت (سال
۴۹۱ هـ . ق.) سلطان برکیاروق بن ملکشاه امیر
خراسان، دادبک حبشی بن آلتونتاق را در
ممالک خویش نیابت مطلق فرموده بود. و ...
آلتون تاق. جوینی گوید: و در آن وقت (سال
۴۹۱ هـ . ق.) سلطان برکیاروق بن ملکشاه امیر
خراسان، دادبک حبشی بن آلتونتاق را در
ممالک خویش نیابت مطلق فرموده بود. و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ شی ی ] (اِخ) ممطور. مکنی به
ابوسلام. رجوع به حبشی ابوسلام... شود.
ابوسلام. رجوع به حبشی ابوسلام... شود.