bidıncır - بیدانجیر
bidıncır - بیدانجیر maddesi sözlük listesi
بیدانجیر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِ مرکب) در اصل بادانجیر
بمعنی شکافته و شکستهٔ باد چون چوبش
کمال نازک باشد از شدت باد شکسته میشود.
(از غیاث). بوتهٔ کرچک. (جهانگیری).
درختی است که در عرف هند «آرند» خوانند
و روغنش در امراض بلغمی مستعمل.
(آنندراج). ...
بمعنی شکافته و شکستهٔ باد چون چوبش
کمال نازک باشد از شدت باد شکسته میشود.
(از غیاث). بوتهٔ کرچک. (جهانگیری).
درختی است که در عرف هند «آرند» خوانند
و روغنش در امراض بلغمی مستعمل.
(آنندراج). ...