pupu - پوپو
pupu - پوپو maddesi sözlük listesi
پوپو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) هُدهُد. (اسدی) (دهار). ابوالربیع.
مرغ سلیمان. پوپه. پوپک. پوپش. (برهان).
پوبش. (زمخشری). شانه سر. شانه سرک.
شانه بسر. بودبود:
خلاف نیست که شاه پرندگان باز است
اگر چه تاج وطن بر چکاد پوپو کرد.
اثیر اخسیکتی.
وصال بلبل با گل هنوز نابوده
بخیره ...
مرغ سلیمان. پوپه. پوپک. پوپش. (برهان).
پوبش. (زمخشری). شانه سر. شانه سرک.
شانه بسر. بودبود:
خلاف نیست که شاه پرندگان باز است
اگر چه تاج وطن بر چکاد پوپو کرد.
اثیر اخسیکتی.
وصال بلبل با گل هنوز نابوده
بخیره ...