Pîşyâr - پیشیار
Pîşyâr - پیشیار maddesi sözlük listesi
پیشیار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شْ ] (اِ مرکب) شاش. بول.
پیشاب : زحل دلالت کند بر رودگانی و
پیشیار و پلیدی. (التفهیم، ابوریحان).
از نهیب تو شیر گردون را
آب ناخورده پیشیار گرفت.انوری.
|| قاروهٔ بیمار را گویند که پزشک را
بنمایند. ...
پیشاب : زحل دلالت کند بر رودگانی و
پیشیار و پلیدی. (التفهیم، ابوریحان).
از نهیب تو شیر گردون را
آب ناخورده پیشیار گرفت.انوری.
|| قاروهٔ بیمار را گویند که پزشک را
بنمایند. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِمر.) 1 - شاش ، ادرار. 2 - شیشه ای که ادرار بیمار در آن کنند و پیش طبیب برند؛
قاروره .
قاروره .