Haşayişi - حشایشی
Haşayişi - حشایشی maddesi sözlük listesi
حشایشی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ یِ شی ی ] (ص نسبی)
منسوب به حشایش جِ حشیش. آنکه گیاه
خشک گرد کند. || عالم گیاه شناس .
سحار. شجار. نباتی. گیاه شناس. عشاب.
«ذیاسقوریذس الحشایشی» لقبی است که
عرب به دیسقوریدس ...
منسوب به حشایش جِ حشیش. آنکه گیاه
خشک گرد کند. || عالم گیاه شناس .
سحار. شجار. نباتی. گیاه شناس. عشاب.
«ذیاسقوریذس الحشایشی» لقبی است که
عرب به دیسقوریدس ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ یِ شی ی ] (اِخ) تقی الدین. از
مشاهیر اطبا و گیاه شناسان مأهٔ هفتم است و
ترکیب تریاقی خاص مایهٔ شهرت او گردیده
است. (قاموس الاعلام ترکی به ترجمهٔ
پروفسور ابراهیمی).
مشاهیر اطبا و گیاه شناسان مأهٔ هفتم است و
ترکیب تریاقی خاص مایهٔ شهرت او گردیده
است. (قاموس الاعلام ترکی به ترجمهٔ
پروفسور ابراهیمی).