teri - تری
teri - تری maddesi sözlük listesi
تری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ / تَ رْ ری ] (حامص) رطوبت را
گویند. (برهان) (انجمن آرا). رطوبت و بلت.
(ناظم الاطباء). مقابل خشکی.
(آنندراج):
نخستین که آتش ز جنبش دمید
ز گرمیش پس خشکی آمد پدید
وز آن پس ز آرام سردی نمود
ز سردی همان باز ...
گویند. (برهان) (انجمن آرا). رطوبت و بلت.
(ناظم الاطباء). مقابل خشکی.
(آنندراج):
نخستین که آتش ز جنبش دمید
ز گرمیش پس خشکی آمد پدید
وز آن پس ز آرام سردی نمود
ز سردی همان باز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (اِ) با یاء مجهول دیوار بسیار بلند
و سدی که در پیش چیزی بکشند. (برهان) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). بندروغ. (ناظم
الاطباء). و رجوع به ترا شود.
و سدی که در پیش چیزی بکشند. (برهان) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). بندروغ. (ناظم
الاطباء). و رجوع به ترا شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ رْ را ] (ع ص، اِ) دست بریده.
(منتهی الارب). دست بریده شده. (ناظم
الاطباء). التری من الایدی؛ المقطوعة.
(المنجد).
(منتهی الارب). دست بریده شده. (ناظم
الاطباء). التری من الایدی؛ المقطوعة.
(المنجد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ رْیْ ] (ع مص) درنگ نمودن.
(منتهی الارب). درنگی نمودن و سستی
کردن. (ناظم الاطباء): تری فی الامر؛ تراخی
فیه. (المنجد).
(منتهی الارب). درنگی نمودن و سستی
کردن. (ناظم الاطباء): تری فی الامر؛ تراخی
فیه. (المنجد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ)
مرکز بخشی است در ولایت
تارب
واقع در پیرنهٔ علیای فرانسه و بر کنار
رود بائیز که ۱۱۳۰ تن سکنه دارد و رجوع به
تارب شود.
مرکز بخشی است در ولایت
تارب
واقع در پیرنهٔ علیای فرانسه و بر کنار
رود بائیز که ۱۱۳۰ تن سکنه دارد و رجوع به
تارب شود.