candari - جانداری
candari - جانداری maddesi sözlük listesi
جانداری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(حامص مرکب) سلاح داری.
محافظت. نگهبانی. (حاشیهٔ برهان چ معین).
محافظت جان :
آن ترک که یافت منصب جانداری
یک لحظه نمی شکیبد از دلداری
گفتم دل من نگه نمی داری؟ گفت
جان داری را چه کار با دلداری؟
امام فخرالدین ...
محافظت. نگهبانی. (حاشیهٔ برهان چ معین).
محافظت جان :
آن ترک که یافت منصب جانداری
یک لحظه نمی شکیبد از دلداری
گفتم دل من نگه نمی داری؟ گفت
جان داری را چه کار با دلداری؟
امام فخرالدین ...