cismi - جسمی
cismi - جسمی maddesi sözlük listesi
جسمی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (ص نسبی) مقابل روحی.
آنچه به جسم نسبت دارد. جسمانی. آنکه از
جسم باشد:
عالم جسمی اگر از ملک اوست
ملکی بس بیمزه و
بی بقاست.ناصرخسرو
.
آنچه به جسم نسبت دارد. جسمانی. آنکه از
جسم باشد:
عالم جسمی اگر از ملک اوست
ملکی بس بیمزه و
بی بقاست.ناصرخسرو
.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (اِ) خارخسک را گویند و آن
خاری باشد سه پهلو. (برهان) (آنندراج).
خسک است. (فهرست مخزن الادویه) (تحفهٔ
حکیم مؤمن). زوفا. حِسَل
. در لغت سریانی
نام گیاهی است که به آویشن (صعتر) ماند و
نام دیگر آن حسل ...
خاری باشد سه پهلو. (برهان) (آنندراج).
خسک است. (فهرست مخزن الادویه) (تحفهٔ
حکیم مؤمن). زوفا. حِسَل
. در لغت سریانی
نام گیاهی است که به آویشن (صعتر) ماند و
نام دیگر آن حسل ...