celv - جلو
celv - جلو maddesi sözlük listesi
جلو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
ileri
Farsça - Türkçe sözlük
ön, ön taraf; ileri
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] صلی الله علیه و آله و سلم مردم شوخ و شنگ را گویند.
(برهان). مردم شوخ و شنگ و چالاک و
بدخو. (ناظم الاطباء). || (اِ) مطلق سیخ
کباب چه اگر از چوب ...
(برهان). مردم شوخ و شنگ و چالاک و
بدخو. (ناظم الاطباء). || (اِ) مطلق سیخ
کباب چه اگر از چوب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ لَ ] (ترکی، اِ) عنان اسب.
|| کنایه از اسب کوتل و جنیبت هم
هست. (برهان). || اکنون بمعنی پیش و
مقابل استعمال شود. مأخوذ از ترکی جیلاو
بمعنی لگام اسب. پیش. برابر. (حاشیهٔ برهان ...
|| کنایه از اسب کوتل و جنیبت هم
هست. (برهان). || اکنون بمعنی پیش و
مقابل استعمال شود. مأخوذ از ترکی جیلاو
بمعنی لگام اسب. پیش. برابر. (حاشیهٔ برهان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ لَ ] (ترکی، ق) پیش. قبل. قدام.
(ناظم الاطباء). || روبروی. مقابل.
|| پیشگاه. (ناظم الاطباء). (ناظم
الاطباء). رجوع به جَلَو شود.
- از جلو کسی درآمدن؛ خدمت و احسان
بکسی کردن. ...
(ناظم الاطباء). || روبروی. مقابل.
|| پیشگاه. (ناظم الاطباء). (ناظم
الاطباء). رجوع به جَلَو شود.
- از جلو کسی درآمدن؛ خدمت و احسان
بکسی کردن. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ لُ ] (اِخ) دهی است از دهستان
ماهی دشت پائین بخش مرکزی شهرستان
کرمانشاه، واقع در ۱۲هزارگزی جنوب
کرمانشاه و پنج هزارگزی دربند زرد. موقع
جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن
سردسیری است.۱۲۰تن سکنه دارد. آب آن ...
ماهی دشت پائین بخش مرکزی شهرستان
کرمانشاه، واقع در ۱۲هزارگزی جنوب
کرمانشاه و پنج هزارگزی دربند زرد. موقع
جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن
سردسیری است.۱۲۰تن سکنه دارد. آب آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ لُ ] (اِخ) دهی از دهستان طیبی
سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان
واقع در ۳هزارگزی جنوب قلعه رئیس مرکز
دهستان. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و
هوای آن سردسیری مالاریائی است. سکنهٔ
آن ۱۰۰ تن. آب آن از چشمه و محصول ...
سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان
واقع در ۳هزارگزی جنوب قلعه رئیس مرکز
دهستان. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و
هوای آن سردسیری مالاریائی است. سکنهٔ
آن ۱۰۰ تن. آب آن از چشمه و محصول ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(جُ یا جِ لُ) [ تر. جیلاو ] 1 - (ق .) پیش ، مقابل . 2 - (اِ.) لگام مرکوب ، عنان
، افسار. 3 - پیش از دیگران یا دیگر چیزها.
، افسار. 3 - پیش از دیگران یا دیگر چیزها.
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
czoło; czołowy; fasada; front; frontowy; kiedyś; najpierw; poprzedni; przed; przedni; przedtem; przód; uprzedni; uprzednio; zanim