çüze - چوزه
çüze - چوزه maddesi sözlük listesi
چوزه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ / زِ ] (اِ) بچهٔ نوزاد ماکیان که
بتازیش فرخ خوانند. (شرفنامهٔ منیری). بچهٔ
ماکیان. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). بچهٔ
ماکیان و جز آن. (ناظم الاطباء). جوجه.
(فرهنگ فارسی معین). بچهٔ مرغ. جوجه.
چوژه. فرخ. فَرّوج قوب. (یادداشت مؤلف).
ج، چوزگان : ...
بتازیش فرخ خوانند. (شرفنامهٔ منیری). بچهٔ
ماکیان. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). بچهٔ
ماکیان و جز آن. (ناظم الاطباء). جوجه.
(فرهنگ فارسی معین). بچهٔ مرغ. جوجه.
چوژه. فرخ. فَرّوج قوب. (یادداشت مؤلف).
ج، چوزگان : ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ / زِ ] (اِ) غوزهٔ پنبه را گویند.
(یادداشت مؤلف). کشکله؛ چوزهٔ پنبه بود که
از او پنبه بیرون کنند. (حاشیهٔ فرهنگ اسدی
نخجوانی). || رخنهای کمردوک را نیز
گویند که در وقت پنبه رشتن ریسمان ...
(یادداشت مؤلف). کشکله؛ چوزهٔ پنبه بود که
از او پنبه بیرون کنند. (حاشیهٔ فرهنگ اسدی
نخجوانی). || رخنهای کمردوک را نیز
گویند که در وقت پنبه رشتن ریسمان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
دودانگه بخش ضیاءآباد شهرستان قزوین.
۵۴۵ تن سکنه دارد. از چشمه و رودخانه
محلی آبیاری میشود. محصولش غلات
است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۱).
دودانگه بخش ضیاءآباد شهرستان قزوین.
۵۴۵ تن سکنه دارد. از چشمه و رودخانه
محلی آبیاری میشود. محصولش غلات
است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۱).