Hıbab - خباب
Hıbab - خباب maddesi sözlük listesi
خباب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ ] (ع اِ) جوش دریا. آشوب دریا.
(از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از تاج
العروس) (از المنجد) (از متن اللغة). || ج،
خُبّ. رجوع به «خب» شود.
(از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از تاج
العروس) (از المنجد) (از متن اللغة). || ج،
خُبّ. رجوع به «خب» شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ ] (ع مص) جوشیدن دریا.
آشوب شدن دریا. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد) (از تاج العروس) (از متن اللغة).
آشوب شدن دریا. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد) (از تاج العروس) (از متن اللغة).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ بْ با ] (اِخ) پدر عطاءبن منده از
طریق عبداللََّه بن مسلم از محمدبن عطاءبن
خباب از پدرش از جدش روایت کرد و گفت
من در نزد ابوبکر نشسته بودم که پرنده ای از
نزد او گذشت و او ...
طریق عبداللََّه بن مسلم از محمدبن عطاءبن
خباب از پدرش از جدش روایت کرد و گفت
من در نزد ابوبکر نشسته بودم که پرنده ای از
نزد او گذشت و او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ بْ با ] (اِخ) مکنی به ابومسلم
صاحب «مقصوره». وی مولی فاطمه بنت
عتبةبن ربیعه و مدرک زمان جاهلی و در
صحابتش نیز اختلاف است. روایتی است او
را از نبی که گفت: «لا وضوء الامن صوت
اوریح». از ...
صاحب «مقصوره». وی مولی فاطمه بنت
عتبةبن ربیعه و مدرک زمان جاهلی و در
صحابتش نیز اختلاف است. روایتی است او
را از نبی که گفت: «لا وضوء الامن صوت
اوریح». از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ بْ با ] (اِخ) مکنی به ابویحیی.
وی مولای عتبةبن غزوان است. ابن اسحاق
او را در جزء کسانی می آورد که از هم پیمانان
بنی نوفل بن عبد مناف بوده و واقعهٔ «بدر» را
دیده اند. ابو نعیم ...
وی مولای عتبةبن غزوان است. ابن اسحاق
او را در جزء کسانی می آورد که از هم پیمانان
بنی نوفل بن عبد مناف بوده و واقعهٔ «بدر» را
دیده اند. ابو نعیم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ بْ با ] (اِخ) پدر سائب. ابن منده
از طریق عبدالعزیزبن عمران از عبداللََّه بن
سائب از پدرش از جدش روایت کرد و گفت
رسول خدا را دیدم که تکیه بر سریری کرده
بود و گوشت پاره ...
از طریق عبدالعزیزبن عمران از عبداللََّه بن
سائب از پدرش از جدش روایت کرد و گفت
رسول خدا را دیدم که تکیه بر سریری کرده
بود و گوشت پاره ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ بْ با ] (اِخ) بن الارت بن جندلةبن
سعدبن خزیمةبن کعب بن سعدبن زیدبن
مناةبن تمیم التمیمی بعضی او را خزاعی
آورده اند. مکنی به ابو عبداللََّه. او از اسیران
دورهٔ جاهلی است که در مکه فروخته ...
سعدبن خزیمةبن کعب بن سعدبن زیدبن
مناةبن تمیم التمیمی بعضی او را خزاعی
آورده اند. مکنی به ابو عبداللََّه. او از اسیران
دورهٔ جاهلی است که در مکه فروخته ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ بْ با ] (اِخ) ابن عمروبن
حممةالدوسی برادر جندب. سیف در فتوح
میگوید که خالدبن ولید او را در جنگ یرموک
فرماندهٔ دسته ای از سواران کرد. صاحب
اصابه میگوید که چندین بار آورده ام (در این ...
حممةالدوسی برادر جندب. سیف در فتوح
میگوید که خالدبن ولید او را در جنگ یرموک
فرماندهٔ دسته ای از سواران کرد. صاحب
اصابه میگوید که چندین بار آورده ام (در این ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ بْ با ] (اِخ) زبیدی. بزاز او را از
مقلین آورده است. و نیز از روایت مالک بن
اسماعیل از شریک از جابر (MMM جعفی) از
معقل زبیدی از عباد ابی الاخصر (MMM ابن
اخضر) از جندب آورده است ...
مقلین آورده است. و نیز از روایت مالک بن
اسماعیل از شریک از جابر (MMM جعفی) از
معقل زبیدی از عباد ابی الاخصر (MMM ابن
اخضر) از جندب آورده است ...