hirab - حراب
hirab - حراب maddesi sözlük listesi
حراب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (ع اِ) اشترغاز. (فهرست مخزن
الادویه). رجوع به اشترغاز و شترغاز شود.
الادویه). رجوع به اشترغاز و شترغاز شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حِ ] (ع اِ) جِ حربة. (منتهی
الارب):
راهی بریده ام که درختان او ز خار
همچون مبارزانی بودند باحراب.
مسعودسعد.
ارباب آن حراب و ضراب راه گریز و پرهیز
گرفتند. (ترجمهٔ تاریخ یمینی نسخهٔ خطی
ص ۳۵۵). زوابل صعاد از ...
الارب):
راهی بریده ام که درختان او ز خار
همچون مبارزانی بودند باحراب.
مسعودسعد.
ارباب آن حراب و ضراب راه گریز و پرهیز
گرفتند. (ترجمهٔ تاریخ یمینی نسخهٔ خطی
ص ۳۵۵). زوابل صعاد از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حِ ] (ع مص) تحارب. حرب.
احتراب. محاربت. جنگ :
ای بسا مرد شجاع اندر حراب
که ببرد دست یا پایش ضراب.مولوی.
با خیال دزد میکرد او حراب.مولوی.
من چو تیغ و آن زننده آفتاب
مارمیت اذ رمیت در حراب.مولوی.
احتراب. محاربت. جنگ :
ای بسا مرد شجاع اندر حراب
که ببرد دست یا پایش ضراب.مولوی.
با خیال دزد میکرد او حراب.مولوی.
من چو تیغ و آن زننده آفتاب
مارمیت اذ رمیت در حراب.مولوی.
Sıradaki maddeler