Hazaı - خزاعی
Hazaı - خزاعی maddesi sözlük listesi
خزاعی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ عی ی ] (ص نسبی) منسوب به خزاعة که قبیله ای است از اعراب. (انساب سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ ] (اِخ) احمدبن نصربن هیثم از اشراف بغداد بود و جد او مالک یکی از نقباء بنی عباس بود. احمد از گروهی بود که مخالف با خلق قرآن بودند و نیز به خلیفه الواثق باللََّه طعن می ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ ] (اِخ) حسن بن حسین بن مصعب خزاعی یکی از بزرگان و شجعان عرب به زمان مأمون عباسی است او به خراسان مقام کرد و بعد در حال عصیان به کرمان رفت مأمون لشکری
برای دستگیری او ...
برای دستگیری او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ ] (اِخ) حمزةبن مالک خزاعی. او از شجعان و جنگجویان عرب به زمان هادی عباسی است. در جزیره به زمان هادی قیام کرد و عامل جزیره با لشکری بجنگ او رفت بین آن دو
در نزدیکی موصل جنگ ...
در نزدیکی موصل جنگ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ ] (اِخ) عبدالرحمن بن خلف از کاتبان ابوبکر بود در مدینه. (از تاریخ گزیده چ لیدن ص ۱۸۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ ] (اِخ) عمربن عبدالعزیزبن عمر خزاعی. از صحابیان بود و همه کاری بهر دو دست توانستی کردن او را بدین سبب ذوالیدین خواندند. (از تاریخ گزیده چ لیدن صص ۲۲۴ -
۲۲۵).
۲۲۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ ] (اِخ) محمدبن واثق خزاعی. یکی از کسانی بود که به ابوالفضل جعفربن معتصم بن هرون الرشید مهدی بیعت کرد. (تاریخ گزیده چ لیدن ص ۳۲۳).