haveran - خاوران
haveran - خاوران maddesi sözlük listesi
خاوران Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ ] (اِ) مشرق. (برهان) (شرفنامهٔ
منیری). خاور:
هم از خاوران تا در باختر
ز کوه و بیابان و از خشک و تر.فردوسی.
بخفت و چو خورشید از خاوران
برآمد بسان رخ دلبران.فردوسی.
ذره ای کز عراق برخیزد
رشک خورشید خاوران باشد.
سلمان ساوجی.
منیری). خاور:
هم از خاوران تا در باختر
ز کوه و بیابان و از خشک و تر.فردوسی.
بخفت و چو خورشید از خاوران
برآمد بسان رخ دلبران.فردوسی.
ذره ای کز عراق برخیزد
رشک خورشید خاوران باشد.
سلمان ساوجی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ ] (اِ) نام یکی از گوشه های
دستگاه ماهور است. (از دیوان جاهد).
دستگاه ماهور است. (از دیوان جاهد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ ] (اِخ) خابران. نام دیگر ابیورد
است و لسترنج مختصات جغرافیایی آن را
چنین ذکر میکند: «در خاور نسا آن سوی کوه
و در حاشیهٔ بیابان مرو، خاوران واقع است که
آنرا «ابیورد» و گاهی باورد هم میگویند.
مقدسی گوید ...
است و لسترنج مختصات جغرافیایی آن را
چنین ذکر میکند: «در خاور نسا آن سوی کوه
و در حاشیهٔ بیابان مرو، خاوران واقع است که
آنرا «ابیورد» و گاهی باورد هم میگویند.
مقدسی گوید ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وُ ] (اِخ) نام قریه ای است از قراء
خلاط و منسوب به آن خاورانی است. (از
معجم البلدان یاقوت حموی).
خلاط و منسوب به آن خاورانی است. (از
معجم البلدان یاقوت حموی).