hutu - ختو
hutu - ختو maddesi sözlük listesi
ختو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ ] (اِ) شاخ گاوی است که در ملک
چین میباشد و بعضی گویند شاخ کرگدن است
و جمع دیگر گفته اند که در مابین ملک چین و
زنگبار ملکی است و در آنجا مرغی میشود
بغایت بزرگ و این ...
چین میباشد و بعضی گویند شاخ کرگدن است
و جمع دیگر گفته اند که در مابین ملک چین و
زنگبار ملکی است و در آنجا مرغی میشود
بغایت بزرگ و این ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ ] (اِ) نوعی از قطاس ذات الثدیه است
در دریاهای شمالی . (یادداشت بخط مؤلف).
ماهی زال. ذوالقرن : و یرتفع من الصغانیان
الی و اشجرد من الزعفران ما ینقل الی
الافاق... و الختو و البزاة و ...
در دریاهای شمالی . (یادداشت بخط مؤلف).
ماهی زال. ذوالقرن : و یرتفع من الصغانیان
الی و اشجرد من الزعفران ما ینقل الی
الافاق... و الختو و البزاة و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ تْ تو ] (اِ) ظاهراً لغت دیگری است
در خَتو. رجوع به فرهنگ دزی ج ۱ ص ۳۵۲
شود.
در خَتو. رجوع به فرهنگ دزی ج ۱ ص ۳۵۲
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ تْ وْ ] (ع مص) شکسته شدن از اندوه
یا بیم یا مرض. (از منتهی الارب) (متن اللغة)
(اقرب الموارد) (تاج العروس). || تغییر
کردن رنگ از اندوه یا بیم یا مرض.
|| ...
یا بیم یا مرض. (از منتهی الارب) (متن اللغة)
(اقرب الموارد) (تاج العروس). || تغییر
کردن رنگ از اندوه یا بیم یا مرض.
|| ...