hançeri - خنجری
hançeri - خنجری maddesi sözlük listesi
خنجری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ جَ ] (ص نسبی، اِ) قسمی از
تیرهٔ کاکتس ها که برگ آن شکل خنجر دارد.
(یادداشت مؤلف). || نام سازی است.
(آنندراج). یک نوع طبل کوچک. (ناظم
الاطباء): مریخ شمشیر خود را گذاشته
کف به خنجری ...
تیرهٔ کاکتس ها که برگ آن شکل خنجر دارد.
(یادداشت مؤلف). || نام سازی است.
(آنندراج). یک نوع طبل کوچک. (ناظم
الاطباء): مریخ شمشیر خود را گذاشته
کف به خنجری ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ جَ ی ی ] (ص نسبی) بمانند
خنجر. بشکل خنجر.
- خنجری اللحیه؛ زشت ریش. (منتهی
الارب). || خنجرساز.
خنجر. بشکل خنجر.
- خنجری اللحیه؛ زشت ریش. (منتهی
الارب). || خنجرساز.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ جَ ] (اِخ) دهی است از
دهستان کوهپایهٔ بخش بردسکن شهرستان
کاشمر. با ۲۹۰تن سکنه. آب آن از قنات و
محصول آن غلات و انجیر و انار و شغل اهالی
زراعت و مالداری و راه مالرو است. (از
فرهنگ جغرافیایی ...
دهستان کوهپایهٔ بخش بردسکن شهرستان
کاشمر. با ۲۹۰تن سکنه. آب آن از قنات و
محصول آن غلات و انجیر و انار و شغل اهالی
زراعت و مالداری و راه مالرو است. (از
فرهنگ جغرافیایی ...