huzi - خوزی
huzi - خوزی maddesi sözlük listesi
خوزی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِ) کوفته شده مانند گوشت.
(ناظم الاطباء). کوفته. (برهان). نوعی
غذا:
آن مثل کز پیش گفتند ای پسر
من بشعر آرم کنون ازبهر تو
گنده پیری گفت چون خوزی بریخت
مر مرا نان تهی بود آرزو.ناصرخسرو.
(ناظم الاطباء). کوفته. (برهان). نوعی
غذا:
آن مثل کز پیش گفتند ای پسر
من بشعر آرم کنون ازبهر تو
گنده پیری گفت چون خوزی بریخت
مر مرا نان تهی بود آرزو.ناصرخسرو.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (ص نسبی) منسوب به
خوزستان است. (یادداشت بخط مؤلف):
در مدت فراخی نوش لبان تو
دل تنگ تنگ شکّر خوزی و عسکری.
؟ (از شرفنامهٔ منیری).
|| زبان خوزستانی که ملوک و اشراف ایران
...
خوزستان است. (یادداشت بخط مؤلف):
در مدت فراخی نوش لبان تو
دل تنگ تنگ شکّر خوزی و عسکری.
؟ (از شرفنامهٔ منیری).
|| زبان خوزستانی که ملوک و اشراف ایران
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) دهی است از دهستان
وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر، کنار
راه فرعی لار به گله دار. این دهکده در جلگه
قرار دارد با آب و هوای گرمسیری و ۴۱۰ تن
سکنه. آب آن از قنات و باران ...
وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر، کنار
راه فرعی لار به گله دار. این دهکده در جلگه
قرار دارد با آب و هوای گرمسیری و ۴۱۰ تن
سکنه. آب آن از قنات و باران ...