hundar - خوندار
hundar - خوندار maddesi sözlük listesi
خوندار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف مرکب) دارندهٔ خون.
|| قاتل. (ناظم الاطباء) (از آنندراج):
از خجلت رخ تو که خوندار لاله است
گلها بزیر شهپر مرغان خزیده اند.
میرزا صائب (از آنندراج).
غارتگر جنت از بر و دوش
خوندار خلایق از بناگوش.واله ...
|| قاتل. (ناظم الاطباء) (از آنندراج):
از خجلت رخ تو که خوندار لاله است
گلها بزیر شهپر مرغان خزیده اند.
میرزا صائب (از آنندراج).
غارتگر جنت از بر و دوش
خوندار خلایق از بناگوش.واله ...