huhel - خوهل
huhel - خوهل maddesi sözlük listesi
خوهل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خوَهْ / خُهْ / خوهَ ] (ص) کج.
منحنی. ناراست. (برهان) (ناظم الاطباء). کژ.
(لغت نامهٔ اسدی). اریف. اریب. خُل.
(یادداشت مؤلف):
پس ار ژاژ و خوهل آوری پیش من
همت خوهل پاسخ دهد پیرزن.بوشکور.
رویت براه سگبان ماند همی درست
باشد ...
منحنی. ناراست. (برهان) (ناظم الاطباء). کژ.
(لغت نامهٔ اسدی). اریف. اریب. خُل.
(یادداشت مؤلف):
پس ار ژاژ و خوهل آوری پیش من
همت خوهل پاسخ دهد پیرزن.بوشکور.
رویت براه سگبان ماند همی درست
باشد ...