Dâmî - دامی
Dâmî - دامی maddesi sözlük listesi
دامی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) (مولانا...) استرآبادی است و
قصیدهٔ او نیکوست و بسی خوش طبع و
خوش خلق است و خیالات غریبه دارد و این
مطلع از اوست:
آن پری را که ز گلبرگ قبا در بر اوست
هر طرف بند قبا نیست که بال ...
قصیدهٔ او نیکوست و بسی خوش طبع و
خوش خلق است و خیالات غریبه دارد و این
مطلع از اوست:
آن پری را که ز گلبرگ قبا در بر اوست
هر طرف بند قبا نیست که بال ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ملاعبدالواسع خلف ملا کلبعلی
همدانی. اما خود در اصفهان متولد شده
باعتدال آب و هوای آن دیار خلدآثار نهال
قامتش تربیت یافته خود را اصفهانی
میدانست. نظر بفطرات اصلی در اوایل سن
اکثر علوم رسمی دیده و در ...
همدانی. اما خود در اصفهان متولد شده
باعتدال آب و هوای آن دیار خلدآثار نهال
قامتش تربیت یافته خود را اصفهانی
میدانست. نظر بفطرات اصلی در اوایل سن
اکثر علوم رسمی دیده و در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) اسمش قلی است در آن بلده
[ یزد ] بسرتراشی میگذرانیده. این قطعه از
اوست:
شنیدم که دوشینه در بزم غیر
می ناب از جام زر خورده ای
ندانم در آن بزم پرشور و شر
دو پیمانه یا بیشتر خورده ای
بهر ...
[ یزد ] بسرتراشی میگذرانیده. این قطعه از
اوست:
شنیدم که دوشینه در بزم غیر
می ناب از جام زر خورده ای
ندانم در آن بزم پرشور و شر
دو پیمانه یا بیشتر خورده ای
بهر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص نسبی) صیاد را گویند. (برهان).
دامیار. شکارچی. شکارگر.
|| منسوب به دام. متعلق به دام.
(شعوری ج ۱ ص ۴۳۲).
دامیار. شکارچی. شکارگر.
|| منسوب به دام. متعلق به دام.
(شعوری ج ۱ ص ۴۳۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص) نعت فاعلی از دمی. که خون
از وی چکد یا تراود یا پالاید.
|| هو دامی الشفة؛ او فقیرست.
(منتهی الارب). و فی الاساس دامی الشفة؛
حریص علی الطلب. (اقرب الموارد).
از وی چکد یا تراود یا پالاید.
|| هو دامی الشفة؛ او فقیرست.
(منتهی الارب). و فی الاساس دامی الشفة؛
حریص علی الطلب. (اقرب الموارد).