Hali,l - خلیل

Hali,l - خلیل maddesi sözlük listesi
خلیل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (ع اِ) دوست. رفیق. یار. (از
منتهی الارب). ج، اخلاء، خلان :
لیک اللََّه اللََّه ای قوم خلیل
تا نباشد خوردتان فرزند پیل.مولوی.
حریف عهد مودت شکست و من نشکستم
خلیل بیخ ارادت برید و من نبریدم.سعدی.

Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (ع ص) صادق در دوستی.
خالص در دوستی. (از منتهی الارب) (از تاج
العروس). دوستی که خلل در آن نیست.
ناصح. (یادداشت بخط مؤلف). || لاغر.
مختل الجسم. || درویش. مفلس. (منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) لقب حضرت ابراهیم پیغمبر
است و او را خلیل الرحمن و خلیل اللََّه نیز
می گویند:
در امان ایزدی از غرق و حرق روزگار
همچو در آتش خلیل و همچو در دریا حکیم.
سوزنی.
ملوک شرق و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) نام شهری است که آن را تا
بیت المقدس یک روز راه است و قبر حضرت
خلیل الرحمن و اسحاق و یعقوب و یوسف در
این شهر و در منارهٔ زمینی قرار دارد. نام
اصلی این شهر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) (مولانا...). او نقاش معروف
و مصور مشهور به زمان شاهرخ گورکانی
است. (از تذکرهٔ دولتشاه سمرقندی ص ۳۴۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) رجوع به صلاح الدین خلیل
اشرف شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن احمدبن سلیمان، ملقب
به سیف الدین ایوبی. از خاندان بنی ایوب و از
امراء بود که قلعه داری کیفا در دیاربکر را
بعهده داشت. او را کتاب «الدر المنضد» است
که در آن برگزیدهٔ اشعار را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن احمدبن خلیل بن
موسی بن عبداللََّه بن عاصم، مکنی به ابوسعید.
از محدثان بزرگ زمان خود بود و از سیستان
برخاست. تولد او بسال ۲۹۱ هـ . ق. و وفات او
بسال ۳۷۸ هـ . ق. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن احمد عروضی. رجوع
به خلیل بن احمد فراهیدی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن احمد فراهیدی، مکنی
به ابوعبدالرحمن. بسال صد هجری قمری
متولد شد و بسال ۱۷۵ هـ . ق. درگذشت.
ابوعبداللََّه محمدبن خلکان در رسالهٔ فرهنگ
آورده که خلیل بن احمد نحوی عروضی
بصری در اصل از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن احمد فرهودی. رجوع
به خلیل بن احمد فراهیدی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن احمد لغوی. رجوع به
خلیل بن احمد فراهیدی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن اسحاق بن موسی
جندی، مکنی به ابوالضیاء. فقیه مالکی و از
اهل مصر بود در قاهره علم آموخت و مفتی
مذهب مالکی شد. او را کتاب مختصر در فقه
است که بفرانسه ترجمه شده و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن ایبک بن عبداللََّه صفوی.
رجوع به صلاح الدین صفوی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن شاهین ظاهری. از
امیران مصر و از مشتاقان به بحث و فحص
بود. او سالها بر اسکندریه حکم راند و بسال
۸۴۰ هـ . ق. نیز امیرالحاج مصریان شد و نیز
امارت کرک و صفد و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن عبداللََّه بن احمدبن
ابراهیم بن خلیل قزوینی، مکنی به ابویعلی. از
قضات و از حافظان حدیث و عارفان به علم
رجال بود. او راست: «الارشاد فی علماء
البلاد» که در آن به ذکر حالات محدثان و
قصص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن علی بن محمدبن
محمدمراد حسینی. از مورخان زمان خود و
مفتی شام بود بسال ۱۱۹۲ هـ . ق. بر مسند
فتوی نشست و کتاب «سلک الدرر فی
اعیان القرن الثانی عشر» را در چهار جلد و
کتاب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن غازی قزوینی. از
فاضلان شیعی مذهب است و کتاب
«شرح العده» در اصول و «حاشیهٔ
مجمع البیان» و «رسالةالحمیه» و غیر آن را
پرداخت. بسال ۱۰۰۱ هـ . ق. در قزوین زاده
شد و بسال ۱۰۸۹ هـ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن قلاوون صالحی. فرزند

سلطان ملک منصور از ملوک مصر است که
بسال ۶۶۲ هـ . ق. زاده شد و بعد از وفات
پدرش بتخت نشست و قصد بلاد شام کرد. و
با فرنگان جنگید ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن کیکلدی بن عبداللََّه
علائی دمشقی. محدث و از فاضلان زمان
بود. در دمشق بسال ۶۹۴ هـ . ق. زاده شد و
بدانجا علم آموخت. بعد بسفر دور و دراز
پرداخت و سرانجام در صلاحیه بسال ۷۳۱
هـ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن محمد مغربی الاصل و
مصری المولد و المنشأ والوفاة. از فقیهان
زمان بود و او را کتب چندی است که از
آنجمله است: «شرح المقولات العشر» مرگ
او بسال ۱۱۷۷ هـ . ق. اتفاق افتاد. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن محمدبن ابراهیم بن
منصور دمشقی. از فاضلان زمان بود. او را
حاشیتی است بر کتاب «الدرالمختار» بنام
«دلائل الاسرار» و نیز شرح لامیةبن الوردی
و «رحلة الی الدیار الرومیه». او را طبع شعر
بود و بسال ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ خَ ] (اِخ) ابن ولی بن جعفر. او راست:
المقصد التام فی معرفة احکام الحمام. وفات او
بسال ۱۱۰۶ هـ .ق. اتفاق افتاد. (یادداشت بخط
مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(خَ) [ ع . ] (ص . اِ.) دوست خالص ، صادق . ج . اخلاء.

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.