derma - درما
derma - درما maddesi sözlük listesi
درما Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (ع اِ) درماء. خرگوش. (برهان)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به درماء
شود.
(آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به درماء
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (اِخ) ابن عوف بن ثعلبة. بطنی
است از ثعلبةبن سلامان، و درما اسم مادر
ثعلبة است که بدان شهرت یافت، و نام او
عمرو بوده است. (از صبح الاعشی ج ۱
ص ۳۲۲).
است از ثعلبةبن سلامان، و درما اسم مادر
ثعلبة است که بدان شهرت یافت، و نام او
عمرو بوده است. (از صبح الاعشی ج ۱
ص ۳۲۲).