deris - دریس
deris - دریس maddesi sözlük listesi
دریس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (ع ص) نعت از دروس، دارس.
(یادداشت مرحوم دهخدا). جامهٔ کهنه.
(منتهی الارب ). جامه و زره کهنه، گویند درع
دریس. (از اقرب الموارد). || (اِ) دم شتر.
(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
(یادداشت مرحوم دهخدا). جامهٔ کهنه.
(منتهی الارب ). جامه و زره کهنه، گویند درع
دریس. (از اقرب الموارد). || (اِ) دم شتر.
(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِ) دریش. (آنندراج). نام بازیی
است. نوعی از بازی. (آنندراج)
(ناظم الاطباء). و رجوع به دریش شود.
است. نوعی از بازی. (آنندراج)
(ناظم الاطباء). و رجوع به دریش شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
حومه بخش مرکزی شهرستان کازرون. واقع
در ۱۰هزارگزی شمال باختری کازرون کنار
راه شوسهٔ کازرون به بوشهر، با ۴۶۴ تن
سکنه. آب آن از قنات و رودخانهٔ شاپور
تأمین می شود. (از فرهنگ ...
حومه بخش مرکزی شهرستان کازرون. واقع
در ۱۰هزارگزی شمال باختری کازرون کنار
راه شوسهٔ کازرون به بوشهر، با ۴۶۴ تن
سکنه. آب آن از قنات و رودخانهٔ شاپور
تأمین می شود. (از فرهنگ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُ ] (اِخ) نام دو ناحیه از نواحی
قدیم یونان است یکی در نزدیکی تِسالیا که
ناحیه ای کوهستانی است و دیگری در
سواحل غربی آسیای صغیر که جزایر رُدس
وکُس و غیره از جملهٔ آن بشمار میرفته است.
(ترجمهٔ ...
قدیم یونان است یکی در نزدیکی تِسالیا که
ناحیه ای کوهستانی است و دیگری در
سواحل غربی آسیای صغیر که جزایر رُدس
وکُس و غیره از جملهٔ آن بشمار میرفته است.
(ترجمهٔ ...
Sıradaki maddeler