deryüş - دریوش
deryüş - دریوش maddesi sözlük listesi
دریوش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَرْ ] (ص، اِ) گدا و درویش و
مسکین. (برهان). درویش. (جهانگیری).
تبدیل زای است به شین، به معنی گدا و
محتاج. (انجمن آرا) (آنندراج). درویش و
مسکین و فقیر و درویش متدین.
(ناظم الاطباء):
ز دلها گشت بیدادی فراموش
توانگر شد ...
مسکین. (برهان). درویش. (جهانگیری).
تبدیل زای است به شین، به معنی گدا و
محتاج. (انجمن آرا) (آنندراج). درویش و
مسکین و فقیر و درویش متدین.
(ناظم الاطباء):
ز دلها گشت بیدادی فراموش
توانگر شد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (اِخ) نام حاکم همدان که
پادشاه بابل گردید و به داریوش موسوم است.
(انجمن آرا) (آنندراج). صورت شکستهٔ کلمهٔ
داریوش است و آنچه صاحب انجمن آرا
دربارهٔ او نوشته صحیح نمی نماید. رجوع به
داریوش شود.
پادشاه بابل گردید و به داریوش موسوم است.
(انجمن آرا) (آنندراج). صورت شکستهٔ کلمهٔ
داریوش است و آنچه صاحب انجمن آرا
دربارهٔ او نوشته صحیح نمی نماید. رجوع به
داریوش شود.