rah ban - راهبان
rah ban - راهبان maddesi sözlük listesi
راهبان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص مرکب، اِ مرکب) رهبان.
محافظ و نگاهبان راه. (ناظم الاطباء). محافظ
راه. (آنندراج) (از شعوری ج ۲ ورق ۱۱)
(ملخص اللغات حسن خطیب): راهبانان
بر سر کوه بنشاندند. (مجمل التواریخ و
القصص).
بهر راهی رباطی کرد و خانی
نشسته بر کنارش راهبانی.(ویس و ...
محافظ و نگاهبان راه. (ناظم الاطباء). محافظ
راه. (آنندراج) (از شعوری ج ۲ ورق ۱۱)
(ملخص اللغات حسن خطیب): راهبانان
بر سر کوه بنشاندند. (مجمل التواریخ و
القصص).
بهر راهی رباطی کرد و خانی
نشسته بر کنارش راهبانی.(ویس و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) کازرون در اصل سه ده بوده:
نودر، دریست، راهبان. رجوع به فارسنامهٔ
ابن بلخی ص ۱۴۵ و نزهة القلوب ج ۲
ص ۱۲۵ و ۱۲۶ شود.
نودر، دریست، راهبان. رجوع به فارسنامهٔ
ابن بلخی ص ۱۴۵ و نزهة القلوب ج ۲
ص ۱۲۵ و ۱۲۶ شود.