rez abn - رزبان
rez abn - رزبان maddesi sözlük listesi
رزبان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (ص مرکب، اِ مرکب) پرورندهٔ
رز یعنی تاک انگور. (آنندراج) (انجمن آرا).
محافظ باغ انگور. (فرهنگ فارسی معین).
کَرّام. (دهار). انگورکار. رزوان. (یادداشت
مؤلف):
بیار آنچه به کردار دیده بود نخست
روان روشن بستد بقهر از او رزبان
رز آنچه ...
رز یعنی تاک انگور. (آنندراج) (انجمن آرا).
محافظ باغ انگور. (فرهنگ فارسی معین).
کَرّام. (دهار). انگورکار. رزوان. (یادداشت
مؤلف):
بیار آنچه به کردار دیده بود نخست
روان روشن بستد بقهر از او رزبان
رز آنچه ...