resentab - رسنتاب
resentab - رسنتاب maddesi sözlük listesi
رسنتاب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ سَ ] (نف مرکب) رسن تابنده.
رسن گر. حبال. (یادداشت مؤلف). کسی که
ریسمان می تابد. (ناظم الاطباء) (از شعوری
ج ۲ ص ۳). آنکه ریسمان تابد. طناب باف.
تابندهٔ ریسمان. (فرهنگ فارسی معین).
شالنگی. (از آنندراج) (یادداشت مؤلف): ...
رسن گر. حبال. (یادداشت مؤلف). کسی که
ریسمان می تابد. (ناظم الاطباء) (از شعوری
ج ۲ ص ۳). آنکه ریسمان تابد. طناب باف.
تابندهٔ ریسمان. (فرهنگ فارسی معین).
شالنگی. (از آنندراج) (یادداشت مؤلف): ...