ruşenan - روشنان
ruşenan - روشنان maddesi sözlük listesi
روشنان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ شَ ] (اِ) ستارگان. (غیاث
اللغات). جِ روشن. ستارگان. (اشتنگاس).
کنایه از ستاره ها باشد. (انجمن آرا):
روشنان در عهدش از شروان مدائن کرده اند
زیر پایش افسر نوشیروان افشانده اند.
خاقانی.
روشنان زآن حکم کاول کرده اند
دست آفت زو معطل ...
اللغات). جِ روشن. ستارگان. (اشتنگاس).
کنایه از ستاره ها باشد. (انجمن آرا):
روشنان در عهدش از شروان مدائن کرده اند
زیر پایش افسر نوشیروان افشانده اند.
خاقانی.
روشنان زآن حکم کاول کرده اند
دست آفت زو معطل ...