runas - روناس
runas - روناس maddesi sözlük listesi
روناس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) روغناس. رناس. روین.
روینک. عروق الصباغین. عروق ضمر. فوه.
نباتی است رنگی که بیشتر در آذربایجان و
حوالی یزد روید و رنگرزی را به کار آید.
(یادداشت مؤلف). به معنی همان رودنک که
جامه بدان سرخ کنند. (انجمن آرا) (آنندراج)
(از شرفنامهٔ منیری) ...
روینک. عروق الصباغین. عروق ضمر. فوه.
نباتی است رنگی که بیشتر در آذربایجان و
حوالی یزد روید و رنگرزی را به کار آید.
(یادداشت مؤلف). به معنی همان رودنک که
جامه بدان سرخ کنند. (انجمن آرا) (آنندراج)
(از شرفنامهٔ منیری) ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ.) گیاهی است پایا، دارای برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد که از ریشة آن مادة
قرمز رنگی به دست می آید که در رنگرزی به کار می رود.
قرمز رنگی به دست می آید که در رنگرزی به کار می رود.