Darro - دارو
Darro - دارو maddesi sözlük listesi
دارو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
ilaç
Farsça - Türkçe sözlük
ilaç
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) هرچه با آن دردی را درمان کنند.
دوا. جوهر یا ماده ای که برای قطع بیماری
بکار رود:
خواب در چشم آورد گویند گرد کوکنار
با فراق روی او داروی بیخوابی شود.
خسروانی.
راحت کژدم زده کشتهٔ کژدم بود
می زده را هم ...
دوا. جوهر یا ماده ای که برای قطع بیماری
بکار رود:
خواب در چشم آورد گویند گرد کوکنار
با فراق روی او داروی بیخوابی شود.
خسروانی.
راحت کژدم زده کشتهٔ کژدم بود
می زده را هم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (اِ.) 1 - آن چه پزشک برای درمان بیمار تجویز می کند. 2 - درمان .
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
kuracja; leczenie; leczyć; lek; lekarstwo; medycyna; naprawa; naprawiać; narkotyk; uzdrawiać; wędzić; wulkanizować; wyleczyć