si-tev - ستو
si-tev - ستو maddesi sözlük listesi
ستو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِ) طنبوره را گویند که سه تار
داشته باشد. (برهان):
سیلی خوریم چون دف در عشق فخر جویان
زخمه به چنگ آور میزن ستوی ما را.
مولوی (از انجمن آرا).
رجوع به ستا و ستار و ستاره شود. ...
داشته باشد. (برهان):
سیلی خوریم چون دف در عشق فخر جویان
زخمه به چنگ آور میزن ستوی ما را.
مولوی (از انجمن آرا).
رجوع به ستا و ستار و ستاره شود. ...