şare - شاره
şare - شاره maddesi sözlük listesi
شاره Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ / رِ ] (اِ) دستاری بود چندانکه
چادری، و از هندوستان آرند. (صحاح
الفرس). دستار هندویان بود. (اوبهی). دستار
باشد. (معیار جمالی). دستار اهل هند باشد و
آن را به هندی چیره (ظاهراً به یای مجهول)
گویند. (فرهنگ جهانگیری). دستار
هندوستانی ...
چادری، و از هندوستان آرند. (صحاح
الفرس). دستار هندویان بود. (اوبهی). دستار
باشد. (معیار جمالی). دستار اهل هند باشد و
آن را به هندی چیره (ظاهراً به یای مجهول)
گویند. (فرهنگ جهانگیری). دستار
هندوستانی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ) دیهی است از دهستان کراب.
بخش حومهٔ شهرستان سبزوار واقع در
۳۷۵۰۰ گزی شمال باختری سبزوار و
چهارهزارگزی باختر جادهٔ عمومی
خسروگرد به نقاب. موقع طبیعی آن دامنه و
هوای آن سردسیری است. سکنهٔ آن ۶۶۲ تن
است. از ...
بخش حومهٔ شهرستان سبزوار واقع در
۳۷۵۰۰ گزی شمال باختری سبزوار و
چهارهزارگزی باختر جادهٔ عمومی
خسروگرد به نقاب. موقع طبیعی آن دامنه و
هوای آن سردسیری است. سکنهٔ آن ۶۶۲ تن
است. از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ) (کوه...) در شمال غربی
سبزوار آخر بلوک کراب است. (تاریخ بیهق،
شرح و توضیحات بهمنیار ص ۳۳۸).
سبزوار آخر بلوک کراب است. (تاریخ بیهق،
شرح و توضیحات بهمنیار ص ۳۳۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) نام سردار آتنی که در حدود
۴۰۰ -۳۳۰ ق. م. در شهر کرونه مغلوب
فیلیپ گردید. وی از فرماندهان واقعی قوای
چریکی بشمار میرود.
۴۰۰ -۳۳۰ ق. م. در شهر کرونه مغلوب
فیلیپ گردید. وی از فرماندهان واقعی قوای
چریکی بشمار میرود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) مجسمه ساز یونانی از اهالی
لیندو (جزایر رودس) شاگرد لیزیپ است
مجسمهٔ عظیم الجثهٔ مفرغی آپولون که به
مجسمهٔ غول پیکر رودس معروف و یکی از
عجائب سبعهٔ عالم بشمار است؛ در مدخل
خلیج ...
لیندو (جزایر رودس) شاگرد لیزیپ است
مجسمهٔ عظیم الجثهٔ مفرغی آپولون که به
مجسمهٔ غول پیکر رودس معروف و یکی از
عجائب سبعهٔ عالم بشمار است؛ در مدخل
خلیج ...
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
emisja; emitować; ilość; kwestia; liczba; liczebnik; liczebność; liczyć; numer; numerować; ponumerować; potomstwo; sprawa; troje; trójka; trzej; trzy; wydać; wydanie; wydawać; wyemitować; wyjście; wynik; wypływ; zagadnienie