şiyar - شیار
şiyar - شیار maddesi sözlük listesi
شیار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) شدیار MMM شدکار. (حاشیهٔ برهان
چ معین). زمینی را گویند که بجهت زراعت با
گاوآهن شکافته باشند. (برهان). زمین
گاوآهن زده. (فرهنگ اسدی). شکاف که با
گاوآهن در زمین کرده باشند. (ناظم الاطباء).
اثری که بر زمین ماند از راندن گاوآهن.
(یادداشت ...
چ معین). زمینی را گویند که بجهت زراعت با
گاوآهن شکافته باشند. (برهان). زمین
گاوآهن زده. (فرهنگ اسدی). شکاف که با
گاوآهن در زمین کرده باشند. (ناظم الاطباء).
اثری که بر زمین ماند از راندن گاوآهن.
(یادداشت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) نیکویی. (منتهی الارب). حسن و
جمال. (اقرب الموارد). || لباس.
|| هیئت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
|| نازکی. (منتهی الارب). || فربهی.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد). ...
جمال. (اقرب الموارد). || لباس.
|| هیئت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
|| نازکی. (منتهی الارب). || فربهی.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع مص) انگبین چیدن از خانهٔ زنبور
عسل. (منتهی الارب). شَور. شیارة. مَشار.
مَشارة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
رجوع به مصادر مذکور شود. || ریاضت
دادن اسبان را یا سوار شدن بر آن در وقت
عرض بیع یا ...
عسل. (منتهی الارب). شَور. شیارة. مَشار.
مَشارة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
رجوع به مصادر مذکور شود. || ریاضت
دادن اسبان را یا سوار شدن بر آن در وقت
عرض بیع یا ...