sahra -neverd - صحرانورد
sahra -neverd - صحرانورد maddesi sözlük listesi
صحرانورد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ نَ وَ ] (نف مرکب)
بیابان نورد. تندرو. تیزتک : صحرانوردی،
کوه پیکری، زمین هیکلی، ابررفتاری (اسب).
(سندبادنامه ص ۲۵۱).
هم از تازی اسبان صحرانورد
هم از تیغ چون آب زهرآبخورد.نظامی.
نشست از برخنگ صحرانورد
همی داشت دیده به آن آبخورد.نظامی.
من و ...
بیابان نورد. تندرو. تیزتک : صحرانوردی،
کوه پیکری، زمین هیکلی، ابررفتاری (اسب).
(سندبادنامه ص ۲۵۱).
هم از تازی اسبان صحرانورد
هم از تیغ چون آب زهرآبخورد.نظامی.
نشست از برخنگ صحرانورد
همی داشت دیده به آن آبخورد.نظامی.
من و ...
Sıradaki maddeler