zaf - ضف
zaf - ضف maddesi sözlük listesi
ضف Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ضُ ف ف ] (ع اِ) چیزکیست مانند کنه
تیره و خاکستری رنگ هرگاه میگزد بر پوست
آبله برمی آید. (منتهی الارب). شب گز. (مهذب
الاسماء). ج، ضِفَفة.
تیره و خاکستری رنگ هرگاه میگزد بر پوست
آبله برمی آید. (منتهی الارب). شب گز. (مهذب
الاسماء). ج، ضِفَفة.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ضَ ف ف ] (ع ص) رجلٌ ضَفُ الحال؛
تنک و رقیق حال. آنکه آمد کم دارد و عیال
بسیار. (منتهی الارب). آنکه دخل او کم از
خرج است.
تنک و رقیق حال. آنکه آمد کم دارد و عیال
بسیار. (منتهی الارب). آنکه دخل او کم از
خرج است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ضَ ف ف ] (ع مص) دوشیدن ناقه را
بهمهٔ کف دست. (منتهی الارب) (منتخب
اللغات). الحلب بالکف کلّها. (تاج المصادر).
|| گرد آوردن چیزی را. || بند کردن
انگشتان خود را نزدیک ...
بهمهٔ کف دست. (منتهی الارب) (منتخب
اللغات). الحلب بالکف کلّها. (تاج المصادر).
|| گرد آوردن چیزی را. || بند کردن
انگشتان خود را نزدیک ...