talaye - طلایه
talaye - طلایه maddesi sözlük listesi
طلایه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ یَ / یِ ] (از ع، اِ) جاسوس لشکر
که پیش و پس را نگه دارد. گروهی که پیش
فرستند تا از دشمن واقف شود.
(منتخب اللغات). پیش قراول. پیشرو لشکر.
پیش جنگ. طلیعه. (السامی). ماثد. (منتهی
الارب). طلایهٔ جیش؛ طلیعهٔ ...
که پیش و پس را نگه دارد. گروهی که پیش
فرستند تا از دشمن واقف شود.
(منتخب اللغات). پیش قراول. پیشرو لشکر.
پیش جنگ. طلیعه. (السامی). ماثد. (منتهی
الارب). طلایهٔ جیش؛ طلیعهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ یَ ] (اِخ) دهی از دهستان
جانکی بخش لردگان شهرستان شهرکرد در
۴هزارگزی جنوب خاوری لردگان.
کوهستانی و معتدل با ۳۹۶ تن سکنه. آب آن
از چشمه و محصول آنجا غلات و ارزن و
تنباکو و کشمش و بادام و ...
جانکی بخش لردگان شهرستان شهرکرد در
۴هزارگزی جنوب خاوری لردگان.
کوهستانی و معتدل با ۳۹۶ تن سکنه. آب آن
از چشمه و محصول آنجا غلات و ارزن و
تنباکو و کشمش و بادام و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(طُ یِ یا یَ) (اِ.) آن چه که بدان طلا کنند، دارویی که بر اندام مالند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(طَ یِ یا یَ) [ ع . ] (اِ.) تحریف شدة طلیعة عربی ، مقدمة لشکر، پیشروان لشکر که
برای شناسایی اوضاع و احوال دشمن فرستاده می شوند.
برای شناسایی اوضاع و احوال دشمن فرستاده می شوند.