gıbaz - غباز
gıbaz - غباز maddesi sözlük listesi
غباز Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِ) چوب دستی. گواز. جواز. غبازه.
(جهانگیری):
آنکه بر فسق ترا رخصت داده ست و جواز
سوی من شاید اگر سرش بکوبی به غباز.
ناصرخسرو.
در دیوان ناصرخسرو چ تهران «بجواز» آمده
و در حاشیه افزوده اند: در بعض ...
(جهانگیری):
آنکه بر فسق ترا رخصت داده ست و جواز
سوی من شاید اگر سرش بکوبی به غباز.
ناصرخسرو.
در دیوان ناصرخسرو چ تهران «بجواز» آمده
و در حاشیه افزوده اند: در بعض ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ ] (اِ) گاوآهن (از ثعالبی) ثعالبی
قصهٔ «گنج گاو» را چنین روایت میکندکشاورزی مزرعهٔ خود را بوسیلهٔ دو گاو شیار
میکرد، ناگاه خیش گاوآهن که به فارسی غباز
خوانند، در ظرفی پر از مسکوک زر فروشد.
کشاورز به بارگاه پادشاه ...
قصهٔ «گنج گاو» را چنین روایت میکندکشاورزی مزرعهٔ خود را بوسیلهٔ دو گاو شیار
میکرد، ناگاه خیش گاوآهن که به فارسی غباز
خوانند، در ظرفی پر از مسکوک زر فروشد.
کشاورز به بارگاه پادشاه ...