gancar - غنجار
gancar - غنجار maddesi sözlük listesi
غنجار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِ) سرخی باشد که زنان در
روی مالند و آن را گلگونه خوانند. (فرهنگ
اسدی). سرخی باشد که زنان در روی نهند.
(فرهنگ اسدی نخجوانی). بمعنی غازه، و آن
سرخیی باشد که زنان بجهت زیبایی بر روی
خود ...
روی مالند و آن را گلگونه خوانند. (فرهنگ
اسدی). سرخی باشد که زنان در روی نهند.
(فرهنگ اسدی نخجوانی). بمعنی غازه، و آن
سرخیی باشد که زنان بجهت زیبایی بر روی
خود ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ ] (اِخ) عیسی بن موسی تیمی بخاری. ملقب به غنجار. (منتهی الارب).
نرشخی در تاریخ بخارا گوید: دیگر (از قضاة
بخارا) عیسی بن موسی التیمی المعروف به
غنجار بود که رحمه اللََّه، او را قضا دادند قبول
نکرد. (تاریخ ...
نرشخی در تاریخ بخارا گوید: دیگر (از قضاة
بخارا) عیسی بن موسی التیمی المعروف به
غنجار بود که رحمه اللََّه، او را قضا دادند قبول
نکرد. (تاریخ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ ] (اِخ) محمدبن احمدبن محمدبن
سلیمان بخاری. ملقب به غنجار صاحب
تاریخ بخارا. (منتهی الارب). و عبدالملک
سباری بن عبدالرحمن راوی این تاریخ
[تاریخ بخارا] است. (منتهی الارب ذیل سبر).
در کتاب اللباب فی تهذیب الانساب آمده:
محمدبن ابی ...
سلیمان بخاری. ملقب به غنجار صاحب
تاریخ بخارا. (منتهی الارب). و عبدالملک
سباری بن عبدالرحمن راوی این تاریخ
[تاریخ بخارا] است. (منتهی الارب ذیل سبر).
در کتاب اللباب فی تهذیب الانساب آمده:
محمدبن ابی ...