kaşv - قشو
kaşv - قشو maddesi sözlük listesi
قشو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ شَ / شُو ] (ترکی، اِ) از ترکی قاشمق
به معنی خاریدن. آلتی است از آهن با دندانه ها
که اسب را بدان خارند. شانهٔ ستورخانه .
محسة. فرجون شانه که اسب را بدان پاک
کنند و موهای ریخته و ...
به معنی خاریدن. آلتی است از آهن با دندانه ها
که اسب را بدان خارند. شانهٔ ستورخانه .
محسة. فرجون شانه که اسب را بدان پاک
کنند و موهای ریخته و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ شْ وْ ] (ع مص) پوست باز کردن.
(اقرب الموارد) (منتهی الارب): قشا الحَیَّةَ
قشواً؛ پوست باز کرد از مار (منتهی الارب)،
نزع عنها لباسها. (اقرب الموارد). || برکندن
پوست از درخت و جز آن و ...
(اقرب الموارد) (منتهی الارب): قشا الحَیَّةَ
قشواً؛ پوست باز کرد از مار (منتهی الارب)،
نزع عنها لباسها. (اقرب الموارد). || برکندن
پوست از درخت و جز آن و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(قَ) [ تر. ] (اِ.) آلت فلزی دندانه دار که بر بدن چارپایان می کشند.