luç - لوچ
luç - لوچ maddesi sözlük listesi
لوچ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص) چپ. احول. دوبین. چشم گشته.
کژچشم. کول. (حاشیهٔ لغت نامهٔ اسدی
نخجوانی). لوج. کلیک. (لغت نامهٔ اسدی
نخجوانی). کاج. کاژ. ناراست بین. کلک. کژ.
باحِوَل. احول چشم و معیوب. (اوبهی).
دوبیننده. کلاژ. کلاژه. این کلمه با کلمهٔ فرانسهٔ
لوش از یک ...
کژچشم. کول. (حاشیهٔ لغت نامهٔ اسدی
نخجوانی). لوج. کلیک. (لغت نامهٔ اسدی
نخجوانی). کاج. کاژ. ناراست بین. کلک. کژ.
باحِوَل. احول چشم و معیوب. (اوبهی).
دوبیننده. کلاژ. کلاژه. این کلمه با کلمهٔ فرانسهٔ
لوش از یک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام ولایتی از ایران زمین. نام
سرزمینی :
سراسر به شمشیر بگذاشتند
ستم کردن لوچ برداشتند.فردوسی.
و رجوع به فهرست ولف شود.
سرزمینی :
سراسر به شمشیر بگذاشتند
ستم کردن لوچ برداشتند.فردوسی.
و رجوع به فهرست ولف شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) (چم...) چشمه و مزرعه ای است
در شمال آران متعلق به خزل و جزو خالصه
است، در این چشمه ماهی هست. آب چشمه
داخل آب ماران شده در دو آب خزل داخل
رودخانهٔ گاماسب میشود. صحرای آران
ماران ...
در شمال آران متعلق به خزل و جزو خالصه
است، در این چشمه ماهی هست. آب چشمه
داخل آب ماران شده در دو آب خزل داخل
رودخانهٔ گاماسب میشود. صحرای آران
ماران ...