liv - لیو
liv - لیو maddesi sözlük listesi
لیو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) دهی از دهستان ویسهٔ بخش
مریوان شهرستان سنندج، واقع در
۱۸هزارگزی باختر دژ شاهپور از طریق
بردرشه و چهارهزارگزی باختر نیگجه.
کوهستانی و سردسیر. دارای ۷۵ تن سکنه.
آب آن از چشمه و قنات. محصول آنجا
غلات، حبوبات، لبنیات ...
مریوان شهرستان سنندج، واقع در
۱۸هزارگزی باختر دژ شاهپور از طریق
بردرشه و چهارهزارگزی باختر نیگجه.
کوهستانی و سردسیر. دارای ۷۵ تن سکنه.
آب آن از چشمه و قنات. محصول آنجا
غلات، حبوبات، لبنیات ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وْ ] (اِ) یکی از نامهای خورشید است.
(برهان). از نامهای نیر اعظم. (جهانگیری).
آفتاب :
ای ساقی مه روی درانداز و مرا ده
زآن می که زرش مادر و لیوش پدر آمد.
انوری (از جهانگیری).
(برهان). از نامهای نیر اعظم. (جهانگیری).
آفتاب :
ای ساقی مه روی درانداز و مرا ده
زآن می که زرش مادر و لیوش پدر آمد.
انوری (از جهانگیری).