müsbel - مسبل
müsbel - مسبل maddesi sözlük listesi
مسبل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ بِ ] (ع ص) نعت فاعلی از مصدر
اسبال. رجوع به اسبال شود. || شخص دراز
بروت و سبلت. (اقرب الموارد). مُسبَل،
مُسَبِّل، مُسَبَّل. اَسبل. || آنکه ازار را دراز
کند و بر زمین ...
اسبال. رجوع به اسبال شود. || شخص دراز
بروت و سبلت. (اقرب الموارد). مُسبَل،
مُسَبِّل، مُسَبَّل. اَسبل. || آنکه ازار را دراز
کند و بر زمین ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ بَ ] (ع ص) نعت مفعولی از مصدر
اسبال. رجوع به اسبال شود. || مرد
درازبروت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و
رجوع به مُسبِل، مُسَبِّل و مُسَبَّل شود.
اسبال. رجوع به اسبال شود. || مرد
درازبروت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و
رجوع به مُسبِل، مُسَبِّل و مُسَبَّل شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ سَ بْ بِ ] (ع ص) نعت فاعلی از
مصدر تسبیل. رجوع به تسبیل شود.
|| درازبروت. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد). و رجوع به مُسبِل و مُسَبَّل شود.
مصدر تسبیل. رجوع به تسبیل شود.
|| درازبروت. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد). و رجوع به مُسبِل و مُسَبَّل شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ سَ بْ بَ ] (ع ص) نعت مفعولی از
مصدر تسبیل. رجوع به تسبیل شود.
|| درازبروت. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد). مُسبَل، مُسبِل. مُسَبِّل. || پیر
زشت رو. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
مصدر تسبیل. رجوع به تسبیل شود.
|| درازبروت. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد). مُسبَل، مُسبِل. مُسَبِّل. || پیر
زشت رو. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).