Müşâş - مشاش
Müşâş - مشاش maddesi sözlük listesi
مشاش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِ) انگبينه و آن عسلی باشد قوام
داده که بر طبق ريزند و پهن کنند تا سرد شود
و سخت گردد و در وقت خوردن دندانگير
باشد. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء).
حلوای صابونی. مشخته. (صحاح الفرس).
مشخته. (از لغت فرس اسدی ...
داده که بر طبق ريزند و پهن کنند تا سرد شود
و سخت گردد و در وقت خوردن دندانگير
باشد. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء).
حلوای صابونی. مشخته. (صحاح الفرس).
مشخته. (از لغت فرس اسدی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع اِ) زمين نرم. (منتهی الارب)
(آنندراج) (برهان) (از اقرب الموارد).
|| نفس. (منتهی الارب) (آنندراج) (برهان).
نَفس. (اقرب الموارد) (از محيط المحيط).
يقال: فلان طيب المشاش؛ ای کريمالنفس.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || سرشت و
نژاد. (منتهی الارب) (ناظم ...
(آنندراج) (برهان) (از اقرب الموارد).
|| نفس. (منتهی الارب) (آنندراج) (برهان).
نَفس. (اقرب الموارد) (از محيط المحيط).
يقال: فلان طيب المشاش؛ ای کريمالنفس.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || سرشت و
نژاد. (منتهی الارب) (ناظم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - زمین نرم . 2 - نفس . 3 - سرشت و طبیعت . 4 - نژاد. 5 - مرد
چست و سبک و خوش طبع زیرک . ج . مشاشه .
چست و سبک و خوش طبع زیرک . ج . مشاشه .