mazud - معضود
mazud - معضود maddesi sözlük listesi
معضود Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع ص) شجر معضود؛ درخت
بریده شده. (از منتهی الارب). درخت بریده
شده با معضاد. (ناظم الاطباء). بریده شده با
معضد. (از اقرب الموارد). رجوع به معضاد و
معضد شود. || گرفتار درد بازو. ...
بریده شده. (از منتهی الارب). درخت بریده
شده با معضاد. (ناظم الاطباء). بریده شده با
معضد. (از اقرب الموارد). رجوع به معضاد و
معضد شود. || گرفتار درد بازو. ...