rehi - رهی
rehi - رهی maddesi sözlük listesi
رهی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (ص نسبی، اِ) رونده. (برهان).
روان. (فرهنگ فارسی معین). مسافر.
(یادداشت مؤلف). || غلام. (از فرهنگ
فارسی معین) (انجمن آرا) (برهان) (آنندراج)
(فرهنگ اوبهی). چاکر. (فرهنگ خطی)
(برهان). به معنی بنده از رهیدن است، یعنی
رهیده شده و ...
روان. (فرهنگ فارسی معین). مسافر.
(یادداشت مؤلف). || غلام. (از فرهنگ
فارسی معین) (انجمن آرا) (برهان) (آنندراج)
(فرهنگ اوبهی). چاکر. (فرهنگ خطی)
(برهان). به معنی بنده از رهیدن است، یعنی
رهیده شده و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ ها ] (اِخ) شهری است، از آن شهر
است زید رهاوی بن ابی انیسة، و یزید
رهاوی بن سنان و حافظ عبدالقادر رهاوی.
(منتهی الارب).
است زید رهاوی بن ابی انیسة، و یزید
رهاوی بن سنان و حافظ عبدالقادر رهاوی.
(منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ) اصفهانی. محمدابراهیم
مشهور به قصاب. متوفای ۱۲۲۶ هـ . ق. از
گویندگان اصفهان بود. بیت زیر از اوست:
تا کی بود به حسرت چشمم به راه ماهی
یارب مباد هرگز چشم کسی به راهی.
(از قاموس الاعلام ترکی) ...
مشهور به قصاب. متوفای ۱۲۲۶ هـ . ق. از
گویندگان اصفهان بود. بیت زیر از اوست:
تا کی بود به حسرت چشمم به راه ماهی
یارب مباد هرگز چشم کسی به راهی.
(از قاموس الاعلام ترکی) ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ) تهرانی. سلطانعلی بیگ نوادهٔ
علی قلی خان شاملو، از گویندگان قرن یازدهم
هجری بود. بیت زیر از اوست:
از خرابی می گذشتم منزلم آمد بیاد
دست وپا گم کرده ای دیدم دلم آمد بیاد
سربه هم آورده ...
علی قلی خان شاملو، از گویندگان قرن یازدهم
هجری بود. بیت زیر از اوست:
از خرابی می گذشتم منزلم آمد بیاد
دست وپا گم کرده ای دیدم دلم آمد بیاد
سربه هم آورده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ) مشهدی. مولانا شاه محمود.
از گویندگان و نقاشان قرن دهم در مشهد بود و
رهی تخلص می کرد و به سبک قدما شعر
می گفت. رباعی زیر از اوست:
آن شوخ که درد او به درمان ندهم
مردن ز ...
از گویندگان و نقاشان قرن دهم در مشهد بود و
رهی تخلص می کرد و به سبک قدما شعر
می گفت. رباعی زیر از اوست:
آن شوخ که درد او به درمان ندهم
مردن ز ...