naru - نارو
naru - نارو maddesi sözlük listesi
نارو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) پرنده ای است خوش آواز مانند بلبل.
جَل. (برهان قاطع) (از شعوری). ناروه.
(حاشیهٔ برهان قاطع دکتر معین):
نارو بنارون بر ساری بیاسمن بر
قمری بنسترن بر برداشتند آوا.
کسائی (از آنندراج).
بزند نارو بر سرو سهی سرو سهی
بزند بلبل بر تارک ...
جَل. (برهان قاطع) (از شعوری). ناروه.
(حاشیهٔ برهان قاطع دکتر معین):
نارو بنارون بر ساری بیاسمن بر
قمری بنسترن بر برداشتند آوا.
کسائی (از آنندراج).
بزند نارو بر سرو سهی سرو سهی
بزند بلبل بر تارک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام جزیره ای است در بحر کاهل
که در تحت حکومت نیوزیلند است. (فرهنگ
نظام).
که در تحت حکومت نیوزیلند است. (فرهنگ
نظام).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِو ] (اِخ) نارِف. رودی است از شعب
رودخانهٔ بوگ در لهستان که ۴۷۹هزار گز
طول دارد. جنگ معروف روس و آلمان در
سال ۱۹۱۵ م. در کنار این رود روی داد.
رودخانهٔ بوگ در لهستان که ۴۷۹هزار گز
طول دارد. جنگ معروف روس و آلمان در
سال ۱۹۱۵ م. در کنار این رود روی داد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ / رُو ] (اِ مرکب) فریب دادن و مکر
کردن. با لفظ زدن نارو زدن گفته می شود.
مرکب از «نا» و «رو» است. (فرهنگ نظام). و
رجوع به نارو زدن شود.
کردن. با لفظ زدن نارو زدن گفته می شود.
مرکب از «نا» و «رو» است. (فرهنگ نظام). و
رجوع به نارو زدن شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~ .) 1 - نیرنگ ، حیله . 2 - (عا.) مرکوبی که خوب راه نرود و چموشی کند.