Zebdani - زبدانی
Zebdani - زبدانی maddesi sözlük listesi
زبدانی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ بَ ] (اِخ) کوره ای است نزدیک
دمشق. دمشقی آرد: بستانهای غوطهٔ دمشق
که تعداد آن به یکصد و بیست و یک هزار
میرسد همه از رودی سیراب میشوند که از
آبهای سرزمین زبدانی و چشمه ای که از ...
دمشق. دمشقی آرد: بستانهای غوطهٔ دمشق
که تعداد آن به یکصد و بیست و یک هزار
میرسد همه از رودی سیراب میشوند که از
آبهای سرزمین زبدانی و چشمه ای که از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ بَ ] (اِخ) زبدانی قریه ای
است از نواحی دمشق شام، نزد رود بردی. در
آنجا سیب فراوان است و از آنجا تا دمشق
بوستانها به یکدیگر پیوسته اند. یاقوت گوید:
در قدیم بجای این قریه کوره ای بوده ...
است از نواحی دمشق شام، نزد رود بردی. در
آنجا سیب فراوان است و از آنجا تا دمشق
بوستانها به یکدیگر پیوسته اند. یاقوت گوید:
در قدیم بجای این قریه کوره ای بوده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ بَ ] (ص نسبی) در نسبت به
زبدان (کورهٔ معروف میان دمشق و بعلبک)
نیز زبدانی گویند یعنی در منسوب و
منسوب الیه لفظ یکی است. رجوع به معجم
البلدان و ماده قبل شود.
زبدان (کورهٔ معروف میان دمشق و بعلبک)
نیز زبدانی گویند یعنی در منسوب و
منسوب الیه لفظ یکی است. رجوع به معجم
البلدان و ماده قبل شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ بَ ] (اِخ) عدل اهل زبدانی کورهٔ
میان دمشق و بعلبک و عهده دار رسالت میان
صلاح الدین یوسف بن ایوب و فرنگ بود. وی
دارای سیرتی پسندیده نبود و شهاب
شاغوری دمشقی در هجاء وی گوید:
بالعدل تزدان ...
میان دمشق و بعلبک و عهده دار رسالت میان
صلاح الدین یوسف بن ایوب و فرنگ بود. وی
دارای سیرتی پسندیده نبود و شهاب
شاغوری دمشقی در هجاء وی گوید:
بالعدل تزدان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ بَ ] (اِخ) هبةاللََّه بن محمدبن
جریر. او از ابن ملاعب حضوراً روایت دارد.
(از تاج العروس).
جریر. او از ابن ملاعب حضوراً روایت دارد.
(از تاج العروس).