nuhur - نهور
nuhur - نهور maddesi sözlük listesi
نهور Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نُ ] (اِ) چشم. (جهانگیری) (رشیدی)
(انجمن آرا):
تو آن سری که شمارند خاک پای ترا
سران محتشمان توتیای نور نهور.
سوزنی (از جهانگیری).
|| نگاه. (جهانگیری) (رشیدی). نگاه به
چشم. (انجمن آرا).
- بدنهور؛ ...
(انجمن آرا):
تو آن سری که شمارند خاک پای ترا
سران محتشمان توتیای نور نهور.
سوزنی (از جهانگیری).
|| نگاه. (جهانگیری) (رشیدی). نگاه به
چشم. (انجمن آرا).
- بدنهور؛ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) دهی است از بخش پشت آب
شهرستان زابل. در ۸ هزارگزی جنوب شرقی
بنجار در جلگهٔ گرم معتدل هوایی واقع و
دارای ۴۱۴ تن سکنه است. آبش از رودخانهٔ
هیرمند، محصولش غلات و لبنیات، شغل
اهالی زراعت ...
شهرستان زابل. در ۸ هزارگزی جنوب شرقی
بنجار در جلگهٔ گرم معتدل هوایی واقع و
دارای ۴۱۴ تن سکنه است. آبش از رودخانهٔ
هیرمند، محصولش غلات و لبنیات، شغل
اهالی زراعت ...