Temâşâgâh - تماشاگاه
Temâşâgâh - تماشاگاه maddesi sözlük listesi
تماشاگاه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (اِ مرکب) تماشاکده.
(آنندراج) (ناظم الاطباء). جای تماشا. منظر.
(حاشیهٔ برهان چ معین). تماشاگه. گردشگاه:
پروازه، خورشی بود که در پی قومی برند به
تماشاگاه. (فرهنگ اسدی نخجوانی،
یادداشت به خط مرحوم دهخدا): و این
شداد به مقامی ...
(آنندراج) (ناظم الاطباء). جای تماشا. منظر.
(حاشیهٔ برهان چ معین). تماشاگه. گردشگاه:
پروازه، خورشی بود که در پی قومی برند به
تماشاگاه. (فرهنگ اسدی نخجوانی،
یادداشت به خط مرحوم دهخدا): و این
شداد به مقامی ...