helile - هلیله
helile - هلیله maddesi sözlük listesi
هلیله Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هَ لی لَ / لِ ] (اِ) اهلیلج. هلیلج. از
درختان نواحی حاره است که میوه اش
مصرف طبی دارد و آن چند نوع است: هلیلهٔ
بزرگ که کابلی گویند، هلیلهٔ زرد و بلیله.
درخت آن کوچک چون سیب و به ...
درختان نواحی حاره است که میوه اش
مصرف طبی دارد و آن چند نوع است: هلیلهٔ
بزرگ که کابلی گویند، هلیلهٔ زرد و بلیله.
درخت آن کوچک چون سیب و به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هَ لی لَ ] (اِخ) دهی است از بخش
مرکزی شهرستان بوشهر که ۵۸۴ تن سکنه
دارد. آب آن از چاه و محصول عمده اش غله
و صیفی و کار مردم ماهیگیری است. (از
فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۷).
مرکزی شهرستان بوشهر که ۵۸۴ تن سکنه
دارد. آب آن از چاه و محصول عمده اش غله
و صیفی و کار مردم ماهیگیری است. (از
فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(هَ لِ) (اِ.) درختی از تیرة کمبرتاسه و از ردة دولپه ای ها که دارای میوة بیضوی
شکلی به اندازة یک سنجد ریز است . میوة این گیاه مصرف طبی دارد و خشک شدة آن را به
عنوان قابض به کار می برند، این گیاه خاص نواحی حاره است .
شکلی به اندازة یک سنجد ریز است . میوة این گیاه مصرف طبی دارد و خشک شدة آن را به
عنوان قابض به کار می برند، این گیاه خاص نواحی حاره است .